روح من

گذار از دلتنگی هر روز

روح من

گذار از دلتنگی هر روز

تو

تمام شب در انتظار صبحم که همراه با خورشید طلوع کنی ، تمام صبح در انتظار ظهرم که همراه با برگشتنم ، دوباره امید را در قلبم بیدار کنی ، تمام ظهر و عصر را به انتظار تو و شب بخیر تو ام تا بدانم که وجود دارم . همین وجود توست و صدای تو و امید به نگاه کهربایی توست که دنیا را برایم معنی می کند وگر نه همه چیز بدون حضور تو سیاه سیاه سیاه و خاکستریست .


چرا؟

به صحرا شدم . در صحراعشق باریده بود و زمین تر شده بود و چنانچه پای مرد به گل فرو شود پای من به عشق فرو شد .