روح من

گذار از دلتنگی هر روز

روح من

گذار از دلتنگی هر روز

قلبم از حرفای تو پر از درده ... منو ببخش که با سنگدلی ازت خواستم اونو رها کنی . می خوام دیگه هیچ غریبه ای از این رابطه اسمونی احساس حسادت نکنه . می خوام دیگه کینه ها و نکبت ها و سیاهی هایی که توی دل اوناست تموم بشه . منو ببخش اگه فکر می کنی دنبال راحتی خودمم . منو ببخش اگه حس می کنی دارم جا می زنم ... 

شاید هم من باید تو رو ببخشم که انقدر کوته فکری که حرفامو نمی فهمی . 

بذار دوباره برات بگم ... 

من با تو شروع کردم با تو راه رفتم با تو پرواز کردم  همسفری جز تو در پروازهایم ندارم  راهی جز همراهی با تو ندارم ... این تمام دارایی منه که به تو تقدیم می کنم . قلبم و ذهنم از تو جز قلبت و ذهنت چیز دیگه ای نمی خوام . نگو عوض شدم  نگو بی خیال شدم نگو پست شدم . همه چیز رو دور بریز و با من همراه شو . دیگه نمی خوام نگاههای کثیف اونا همراهمون باشه . بذار اون احمقا فکر کنند که با این چیزای ساده همه چیز تموم می شه ... بذار همچنان در حماقت خودشون بمونند . من و تو نباید ملکوتمون رو دربند اونا کنیم . رهاش کن پرتش کن . اون دیگه ارزشی نداره ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد