روح من

گذار از دلتنگی هر روز

روح من

گذار از دلتنگی هر روز

عشق و مهندسی منابع آب

خدا همیشه وقتی همه درها رو روی آدم می بنده کارای دیگه ای میکنه که آدم رو به قهقرا نبره یا شایدم یه آدم قوی وقتی همه چیز رو از دست می ده به یه روزنه نور هم دل خوش می کنه . در هر صورت این نفس قضیه است که مهمه و اون هم فقط امیده .

اینروزا هم من خودمو انقدر درگیر می کنم تا یادم بره که سد ها هم اگه مثل آدما بودند ممکن بود با دیدن چند تا توریست یادشون بره که واسه چی ساخته شدند و بالکل وظیفه نگهداری آب یادشون بره . 

حدس بزنین چی می شد اگه سدها هم می تونستن مثل بعضی آدما جوگیر شن ؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد