روح من

گذار از دلتنگی هر روز

روح من

گذار از دلتنگی هر روز

یه هدایت دیگه با مقیاس انگستروم

اگه می دونستم دوباره تو دام این امتحانهای احمقانه می افتم عمرا میومدم دانشگاه . یه مشت شنگول و منگول ریختن اینجا که حتی بلد نیستن چایی واسه خودشون دم کنند اسم خودشونم گذاشتن استاد ... 

یکیشون کت و شلوار 800 هزار تومنی می پوشه اونوقت شکمش دو متر از خودش زودتر می رسه کلاس ، یکیشون به شدت کچله ، یکیشون چشماش دنبال سانت کردن قد دختراس اونوقت .... اون یکی هم که نیاز به یه مسهل قوی داره که راحت بشه ... 

حیف که اینهمه خرخونی کردم تا بیام اینجا اگه نه ...  

خدایا یعنی ممکنه یه روز از همه این چیزای بی معنی و احمقانه که عین رتیل افتادند روی گلوم و دارند خفه ام می کنند خلاص شم ؟؟؟  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد